گروه نرم افزاری آسمان

صفحه اصلی
کتابخانه
انوار العرفان
جلد پنجم
[سوره آلعمران ( 3): آیات 35 تا 41 ] ....



ص : 328
اشاره
إِذْ قالَتِ امْرَأَتُ عِمْرانَ رَبِّ إِنِّی نَذَرْتُ لَکَ ما فِی بَطْنِی مُحَرَّراً فَتَقَبَّلْ مِنِّی إِنَّکَ أَنْتَ السَّمِیعُ الْعَلِیمُ ( 35 ) فَلَمَّا وَضَعَتْها قالَتْ رَبِّ إِنِّی
( وَضَ عْتُها أُنْثی وَ اللَّهُ أَعْلَمُ بِما وَضَ عَتْ وَ لَیْسَ الذَّکَرُ کَالْأُنْثی وَ إِنِّی سَمَّیْتُها مَرْیَمَ وَ إِنِّی أُعِیذُها بِکَ وَ ذُرِّیَّتَها مِنَ الشَّیْطانِ الرَّجِیمِ ( 36
فَتَقَبَّلَها رَبُّها بِقَبُولٍ حَسَنٍ وَ أَنْبَتَها نَباتاً حَسَ ناً وَ کَفَّلَها زَکَرِیَّا کُلَّما دَخَلَ عَلَیْها زَکَرِیَّا الْمِحْرابَ وَجَدَ عِنْدَها رِزْقاً قالَ یا مَرْیَمُ أَنَّی لَکِ هذا
قالَتْ هُوَ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ یَرْزُقُ مَنْ یَشاءُ بِغَیْرِ حِسابٍ ( 37 ) هُنالِکَ دَعا زَکَرِیَّا رَبَّهُ قالَ رَبِّ هَبْ لِی مِنْ لَدُنْکَ ذُرِّیَّۀً طَیِّبَۀً إِنَّکَ
سَمِیعُ الدُّعاءِ ( 38 ) فَنادَتْهُ الْمَلائِکَۀُ وَ هُوَ قائِمٌ یُ َ ص لِّی فِی الْمِحْرابِ أَنَّ اللَّهَ یُبَشِّرُكَ بِیَحْیی مُصَدِّقاً بِکَلِمَۀٍ مِنَ اللَّهِ وَ سَیِّداً وَ حَصُوراً وَ نَبِیا
( مِنَ الصَّالِحِینَ ( 39
قالَ رَبِّ أَنَّی یَکُونُ لِی غُلامٌ وَ قَدْ بَلَغَنِیَ الْکِبَرُ وَ امْرَأَتِی عاقِرٌ قالَ کَذلِکَ اللَّهُ یَفْعَلُ ما یَشاءُ ( 40 ) قالَ رَبِّ اجْعَلْ لِی آیَۀً قالَ آیَتُکَ أَلَّا
( تُکَلِّمَ النَّاسَ ثَلاثَۀَ أَیَّامٍ إِلَّا رَمْزاً وَ اذْکُرْ رَبَّکَ کَثِیراً وَ سَبِّحْ بِالْعَشِیِّ وَ الْإِبْکارِ ( 41
ص: 330
[سوره آلعمران ( 3): آیه 35 ] .... ص : 330
اشاره
( إِذْ قالَتِ امْرَأَتُ عِمْرانَ رَبِّ إِنِّی نَذَرْتُ لَکَ ما فِی بَطْنِی مُحَرَّراً فَتَقَبَّلْ مِنِّی إِنَّکَ أَنْتَ السَّمِیعُ الْعَلِیمُ ( 35
صفحه 157 از 222
ترجمه و شرح .... ص : 330
خداوند متعال در این آیه شریفه پیامبر گرامی را مورد خطاب قرار داده و جریان نذر حنّه مادر مریم را یادآوري میکند.
مطابق بعضی از روایات و همچنین مستفاد از آیه این است که عمران شوهر حنّه پیامبر بوده و بوسیله وحی باو مژده داده شده بود که
خداوند متعال فرزندي از او بوجود خواهد آورد که از جمله پیامبران و پیشوایان کاروان خداپرستی خواهد بود و به بیماران غیر قابل
علاج معالجه نموده و مردگان را بفرمان خدا حیات خواهد بخشید و او مژده این جریان را به همسر خود حنّه داده بود لذا وقتی او
باردار شد بخیال اینکه فرزند مزبور همان است که در رحم دارد بیخبر از اینکه فرزندي که بعمران وحی شده از نسل این دختر
خواهد بود بهمین جهت نذر کرد فرزندي را که بصورت جنین در رحم دارد براي عبادت پروردگار اختصاص داده و خدمتگزار
خانه خدا و بیت المقدس قرار دهد.
از این استفاده میشود که قلب مادر مریم چه اندازه از ایمان آبادان بود ص: 331
که گرامیترین فرزندي را که در شکم داشته خالصانه بخدا تسلیم نموده و در خواست میکند که نذر او را بپذیرد چنانکه میفرماید:
بیاد آر هنگامی را که حنّه همسر عمران بن ماثان و جده حضرت عیسی علیه السّلام (نه عمران بن یصهر پدر موسی زیرا که بین
ایندو عمران 1800 سال فاصله بوده است) گفت فرزندي را که در رحم دارم و مژده آن را همسرم عمران بمن داده است براي
عبادت تو و خدمت به بیت المقدس نذر کردم و از هر شغل و و خدمتی غیر از خدمت به پرستشگاه تو او را آزاد قرار دادم خدایا تو
آن را از ما بپذیر او را آنچنانکه بعمران وحی شده از پیامبران و رهبران توحید قرار ده زیرا تو شنواي بهر گفتار و داناي بهر نیّت
میباشی و آگاهی که از صمیم قلب فرمان تو را پذیرفته و فرزند خود را خالصانه تسلیم نمودم تا بعبادت و بندگی اختصاص یابد از
این آیه مبارکه مطالب زیر استفاده میشود.
1) از تعبیر ما فی بطنی مستفاد میشود که آنچه در شکم بوده بصورت بشر نبوده بلکه بصورت جنین و جزء بدن مادر بوده است و )
الا متناسب بود که گفته شود من فی بطنی.
2) از کلمه محرّرا استفاده میشود که همسر عمران طبق مژدهاي که شوهرش به وي داده بود میدانست که جنین او پسر است زیرا )
این عهد در باره دختر در اثر عادت ماهانه شایسته نبود و الا سزاوار بود که بگوید محرّرة.
3) معلوم میشود که عمران همسر حنّه در آن موقع فوت شده بود زیرا در صورتی حنّه در باره فرزند خود ولایت خواهد داشت که )
عمران فوت کرده باشد: ص: 332
4) استفاده میشود که در شریعت تورات این عهد نافذ بوده که پدر و مادري فرزند خود را از قید ولایت و سرپرستی آزاد نموده و )
او را براي عبادت و خدمت در معابد اختصاص دهند لیکن پس از رسیدن بمرحله بلوغ آن فرزند مختار بود که بکار خود در معبد
پایان داده و بیرون برود و یا کنیسه توقف نموده و بخدمت خود ادامه دهد.
(35)
ترجمه و شرح [منظوم .... ص : 332
جفت عمران گفت اي رب الکرم نذر کردم آنچه دارم در شکم
باشد آزاد از پی طاعت همه سوي معبد حاضر خدمت همه
کن قبول این را تو از فضل عمیم که بجهر و سرّ سمیعی و علیم
صفحه 158 از 222
(35)
ص: 333
بحثی از نظر لغت و معنی .... ص : 333
قوله تعالی إِنِّی نَذَرْتُ لَکَ:
کلمه نذر- بمعنی عهد- پیمان- آنچه را که واجب نبود شخص بر خود واجب گرداند چنانکه خداوند عالم در این آیه مبارکه
میفرماید:
یعنی من براي خداي رحمان روزهاي را بر خود واجب کردم. «1» إِنِّی نَذَرْتُ لِلرَّحْمنِ صَوْماً
و جمعش نذور است چنانکه میفرماید:
و در آیات قرآن در پنج معنی بکار برده شده است: «2» وَ لْیُوفُوا نُذُورَهُمْ
1) بمعنی بر حذر داشتن چنانکه خداوند متعال در آیه 6 سوره یس میفرماید: )
لِتُنْذِرَ قَوْماً ما أُنْذِرَ آباؤُهُمْ:
2 ) ی ن ع م ب ر ب خ ه ک ن ا ن چ ر د ه ی آ 122 ه ر و س ه ب و ت د ی ا م ر ف ی م : )__________________________________________________
1) آیه 26 سوره مریم. )
2) آیه 29 سوره حج. )
ص: 334
وَ لِیُنْذِرُوا قَوْمَهُمْ إِذا رَجَعُوا إِلَیْهِمْ لَعَلَّهُمْ یَحْذَرُونَ.
3) بمعنی پیام آوران چنانکه خداوند میفرماید: )
یعنی قوم ثمود پیام آوران ما را تکذیب کردند. «1» کَذَّبَتْ ثَمُودُ بِالنُّذُرِ
4) بمعنی پیري و فرتوتی چنانکه خداوند متعال در آیه 37 سوره فاطر فرموده است: )
وَ جاءَکُمُ النَّذِیرُ یعنی آگاه باشید که دوران پیري و فرتوتی شما فرا رسید البته این معنی نظر بعضی از مفسرین است.
5) بمعنی غیر واجب را بر خود واجب کردن چنانکه میفرماید: )
و از این ماده است: «2» وَ لْیُوفُوا نُذُورَهُمْ
منذر- یعنی بیم دهنده و آگاه کننده چنانکه در آیه 4 سوره ص آمده است:
وَ عَجِبُوا أَنْ جاءَهُمْ مُنْذِرٌ مِنْهُمْ: یعنی کافران از اینکه بایشان بیم دهندهاي از خودشان آمد تعجب کردند.
این کلمه بصورت مفرد پنج بار و بصورت جمع ده بار در قرآن کریم
__________________________________________________
1) آیه 23 سوره قمر. )
2) آیه 29 سوره حج. )
ص: 335
آمده است.
صفحه 159 از 222
منذر- یعنی بیم شده چنانکه میفرماید:
فَانْظُرْ کَیْفَ کانَ عاقِبَۀُ الْمُنْذَرِینَ: این کلمه پنج بار در قرآن استعمال شده است.
نذیر- بر وزن فعیل بمعنی مفعل یعنی بیم دهنده و آگاه کننده از عاقبت کار چنانکه خداوند متعال در آیه 56 سوره نجم میفرماید:
هذا نَذِیرٌ مِنَ النُّذُرِ الْأُولی جمع نذیر نذر بضم نون و ذال میباشد.
این کلمه چهل و سه بار و جمعش چهارده بار در قرآن مجید در ضمن آیات ذکر شده است.
اما بعضی از لغویّین گفتهاند کلمه نذیر مصدر است بمعنی انذار چنانکه در این آیه مبارکه فرموده است.
یعنی بزودي میدانید که بیم کردن من چگونه است. «1» فَسَتَعْلَمُونَ کَیْفَ نَذِیرِ
انذار- مصدر باب افعال و تنذیر مصدر باب تفعیل بمعنی بیم دادن و توجه دادن بآیندهاي ترسناك است.
__________________________________________________
1) آیه 17 سوره ملک. [.....] )
ص: 336
[سوره آلعمران ( 3): آیه 36 ] .... ص : 336
اشاره
فَلَمَّا وَضَ عَتْها قالَتْ رَبِّ إِنِّی وَضَعْتُها أُنْثی وَ اللَّهُ أَعْلَمُ بِما وَضَعَتْ وَ لَیْسَ الذَّکَرُ کَالْأُنْثی وَ إِنِّی سَمَّیْتُها مَرْیَمَ وَ إِنِّی أُعِیذُها بِکَ وَ ذُرِّیَّتَها
( مِنَ الشَّیْطانِ الرَّجِیمِ ( 36
ترجمه و شرح .... ص : 336
خداوند متعال در این آیه مبارکه کیفیّت حال حنّه مادر مریم و افسردگی او را پس از تولّد نوزادش بیان کرده و میفرماید:
و زمانی که حمل خود را بر زمین گذاشت با نغمه اسفناکی رو بخدا کرد و گفت: خدایا آنچه بر زمین گذاشتهام دختر است ولی
خدا بهتر میدانست که چه بدنیا آورده و لزومی نداشت که مادر مریم بگوید سپس مادر مریم از شدت توجهی که بخیال و اندیشه
خود در باره پسر داشت ناخودآگاه موقع سخن گفتن نام پسر را مقدم داشته و گفت:
و پسر همانند دختر نیست در صورتی که طبیعی چنان بود که بگوید:
دختر همچون پسر نیست یعنی دختر از نظر درستی نذر من مانند پسر نیست زیرا دختر بواسطه ابتلاء بحیض و زایمان شایسته براي
ملازمت بخدمت معبد نیست. ص: 337
سپس گفت با اینکه فرزندم دختر است بخاطر وفاي بعهد خویش او را مریم یعنی عابده و پارسا نام نهادم تا در خدمت پروردگار از
عابدات جهان باشد و این نهایت عشق و علاقه این مادر بزرگوار را نشان میدهد که قید ولایت و سرپرستی خود را از وي برداشته و
او را در مسیر بندگی حق وقف نماید.
ولی بعض از مفسرین گفته که معنی آیه چنین است که:
خدا بحنّه الهام کرد که خدا بهتر میداند که فرزند تو را دختر قرار داده و براي منظوریکه دارد پسر مانند دختر نیست و براي تأمین
صفحه 160 از 222
آن مقصود پسر مورد ندارد یعنی فرزندي که بعمران وحی شده از این دختر خواهد بود.
سپس مناجات خویش را با پروردگار خود ادامه داده و گفت من او و فرزندانش را از وسوسه شیطان رانده شده در پناه تو قرار
میدهم و با این سخن عصمت آنان را درخواست نمود.
از این آیه استفاده میشود که نامگذاري مریم در حین وضع حمل بوده است و تساوي حقوق مرد و زن که برخی بر آن قائل شدهاند
درست نیست.
بخصوص در انجام وظایف دینی و خدمت به بیت المقدس.
(36)
ص: 338
ترجمه و شرح [منظوم .... ص : 338
وضع چون شد دید انثی از تن است گفت یا رب مردکی همچون زن است
اعلمی تو بر هر آنچه گشته وضع که ز نطفه آگهی تا موت و نزع
در رحم هستی تو صورت بند ناس نقش را نقّاش به داند اساس
این بود زن یعنی از نارم بجا نذر خود نبود عدول از ما مضی
نام او مریم نهادم بر تو ز او هم پناه آرم ز شیطان عدو
استعاذه بودش از چیزیکه بیم بهر نسوان است از دیو رجیم
باز دارد مرد و زن را بر گناه عقل را فاسد کند دین را تباه
پس پناه از آن حوادث و آن فتن برد بر حق که بود در خور بزن
(36)
ص: 339
بحثی از نظر لغت و معنی .... ص : 339
قوله تعالی فَلَمَّا وَضَعَتْها:
وضع- این کلمه بر حسب مورد و مقام بمعانی مختلفی بکار برده شده از آن جمله است:
چیزي را بجاي خود گذاشتن- از دست افکندن- از کسی دست نگهداشتن- زائیدن زن- گناه را از بین بردن- از مقام کاستن- به
دروغ خبر ساختن- ایجاد کردن و در آیات قرآن مجید در هفت معنی استعمال شده است:
1) بمعنی زائیدن چنانکه پروردگار عالم در آیه 4 سوره طلاق میفرماید: )
وَ أُولاتُ الْأَحْمالِ أَجَلُهُنَّ أَنْ یَضَعْنَ حَمْلَهُنَّ.
2) بمعنی برداشتن چنانکه خداوند متعال در این آیه میفرماید: )
3) بمعنی نهادن چنانکه پروردگار متعال در آیه 47 سوره انبیاء میفرماید: ) «1» وَ وَضَعْنا عَنْکَ وِزْرَكَ
وَ نَضَعُ الْمَوازِینَ الْقِسْطَ لِیَوْمِ الْقِیامَۀِ:
صفحه 161 از 222
__________________________________________________
1) آیه 2 سوره انشراح. )
ص: 340
4) بمعنی گستردن چنانکه در این آیه میفرماید: )
یعنی زمین را براي زندگانی مخلوقات گسترانید. «1» وَ الْأَرْضَ وَضَعَها لِلْأَنامِ
5) بمعنی رفت و آمد کردن چنانکه در آیه 47 سوره توبه میفرماید: )
وَ لَأَوْضَعُوا خِلالَکُمْ یَبْغُونَکُمُ الْفِتْنَۀَ:
یعنی مردمان منافق بخاطر ایجاد فتنه در میان افراد شما رفت و آمد برقرار میکنند.
6) بمعنی جامه بر گرفتن چنانکه خداوند عالم در آیه 58 سوره نور میفرماید: )
وَ حِینَ تَضَعُونَ ثِیابَکُمْ مِنَ الظَّهِیرَةِ: ( 7) بمعنی خالی بودن چنانکه در آیه 102 سوره نساء میفرماید:
أَوْ کُنْتُمْ مَرْضی أَنْ تَضَعُوا أَسْلِحَتَکُمْ:
یعنی اگر مرضی شما را از برگرفتن سلاح به رنج میاندازد باکی نیست که از مسلح شدن فروگذاري کنید.
و از این ماده است:
__________________________________________________
1) آیه 10 سوره رحمن. )
ص: 341
موضع- یعنی مکانیکه چیزي در آن گذاشته میشود و جمعش مواضع است چنانکه در آیه 46 سوره نساء میفرماید:
مِنَ الَّذِینَ هادُوا یُحَرِّفُونَ الْکَلِمَ عَنْ مَواضِ عِهِ و وضیع بمعنی پست- فرومایه خوار و تواضع بمعنی فروتنی- خواري نرمش و موضوع
یعنی گذارده شده چنانکه در آیه 13 و 14 سوره غاشیه میفرماید:
فِیها سُرُرٌ مَرْفُوعَۀٌ 3 وَ أَکْوابٌ مَوْضُوعَۀٌ
ص: 342
[سوره آلعمران ( 3): آیه 37 ] .... ص : 342
اشاره
فَتَقَبَّلَها رَبُّها بِقَبُولٍ حَسَنٍ وَ أَنْبَتَها نَباتاً حَسَ ناً وَ کَفَّلَها زَکَرِیَّا کُلَّما دَخَلَ عَلَیْها زَکَرِیَّا الْمِحْرابَ وَجَدَ عِنْدَها رِزْقاً قالَ یا مَرْیَمُ أَنَّی لَکِ هذا
( قالَتْ هُوَ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ یَرْزُقُ مَنْ یَشاءُ بِغَیْرِ حِسابٍ ( 37
ترجمه و شرح .... ص : 342
این آیه شریفه بیان میکند که خداوند متعال براي نخستین بار این دختر پاك را بخاطر اخلاص که در قلب مادرش بود باین سمت
روحانی و خدمت معنوي پذیرفت باین نشانه که هیچوقت مریم در مدت خدمتش در بیت المقدس عادت ماهیانه ندید تا ناچار شود
صفحه 162 از 222
از این مرکز روحانی بیرون آید و بسوي مقام صدق و صفا عنایت فرموده و بآداب نیکو پرورشش داد و از غذاهاي بهشتی نصیبش
نمود تا شایستگی آن را داشته باشد که عیسی علیه السّلام از او بوجود آید و زکریا را بعنوان کفالت مریم در بیت المقدس که
شایستگی آن را داشت انتخاب نموده و دیگران را که در این سرپرستی با او رقابت میکردند محروم ساخت چنانکه میفرماید: أنوار
العرفان فی تفسیر القرآن، ج 5، ص: 343
خداوند در اثر اجابت دعاء حنّه مریم را بطرز نیکوئی با اینکه دختر بود بخدمت بیت المقدس پذیرفت و بطرز گیاه وجود او را
رویانید و با تربیت عالیه روحی و جسمی او را پرورش داد و زکریا شوهر خواهر زن عمران را بعنوان کفالت و سرپرستی مریم
انتخاب نمود و او نیز محرابی در مسجد براي مریم مهیا ساخت که جز حضرت زکریا کسی اجازه ورود بآن جا را نداشت و هر زمان
که زکریا بر محراب مریم وارد میشد و براي دیدار وي میآمد غذاي مخصوص و غیر معتاد از خوردنی در آنجا میدیدید یعنی
میوه زمستانی را در تابستان و میوه تابستانی را در زمستان مشاهده میکرد لذا روزي از روي تعجب از او پرسید با اینکه درهاي
مسجد بسته است و کسی به این جا وارد نمیشود این غذا را از کجا آوردهاي مریم در جواب گفت:
این غذا از نزد خدا و از بهشت آمده است زیرا خداوند هر که را بخواهد و مشیّتش تعلّق پذیرد بیاندازه و بدون محاسبه و از جائی
که گمان ندارد روزي میدهد.
(37)
ص: 344
ترجمه و شرح [منظوم .... ص : 344
کرد پس پروردگار او را قبول بهر خدمت بر حریمش بر دخول
در قبولش داشت نیکوتر ز مرد ز آنکه او از مرد و زن بد جمله فرد
رزق نیکو میخوراند از جنّتش پرورش میداد در هر طاعتش
آن نباتی را که رویاند خداش تا چه باشد رونق و حسن بهاش
گر چه رویاننده نبود بذات غیر حق کز خاك رویاند نبات
لیک نادر باشد ار بیواسطه رسته نبتی از زمین در ضابطه
بود مریم آن نباتی که خدا بیوسائط دادیش نشو و نما
مر زکریا بود در کارش کفیل یافتی آداب طاعت زان خلیل
هر زمان داخل شدي در معبد او یافت رزقی نزد مریم بس نیکو
گفت او را هست این رزق از کجا گفت از حق کو بود رزّاق ما
میدهد رزق او چو خواهد بیحساب بیسبب یعنی بپاداش و ثواب
(37)
ص: 345
بحثی از نظر لغت و معنی .... ص : 345
صفحه 163 از 222
قوله تعالی وَ کَفَّلَها زَکَرِیَّا.
کفالت- یعنی بعهده گرفتن چیزي- سرپرستی کردن و بامر کسی قیام نمودن- عهدهدار شدن مؤنۀ و خرجی کسی ولی نوعا کفالت
بر شخص و بر نفس است و ضمانت عهدهدار بودن بر مال است چنانکه در آیه 44 سوره آل عمران میفرماید:
إِذْ یُلْقُونَ أَقْلامَهُمْ أَیُّهُمْ یَکْفُلُ مَرْیَمَ یعنی آنگاه که تیرهاي قرعه را میانداختند تا کدامشان کفالت مریم را بعهده بگیرد.
و در آیات قرآن در چهار معنی استعمال شده است:
1) بمعنی دو برابر چنانکه خداوند متعال در آیه 28 سوره حدید فرموده است: )
یُؤْتِکُمْ کِفْلَیْنِ مِنْ رَحْمَتِهِ.
یعنی خدا شما را از رحمت خویش دو چندان برخوردار میکند.
2) بمعنی گناه چنانکه در آیه 85 سوره نساء میفرماید. )
وَ مَنْ یَشْفَعْ شَفاعَۀً سَیِّئَۀً یَکُنْ لَهُ کِفْلٌ مِنْها. ص: 346
یعنی اگر وسیله گناه و کار زشتی گردد از آن گناه سهمی بسزا خواهد برد.
3) بمعنی بر عهده گرفتن چنانکه در آیه مورد بحث میفرماید: )
وَ کَفَّلَها زَکَرِیَّا- یعنی خداوند کفالت و نگهبانی مریم را بعهده زکریا گذاشت.
4) بمعنی شیر دادن چنانکه پروردگار عالم در آیه 12 سوره قصص میفرماید: )
هَلْ أَدُلُّکُمْ عَلی أَهْلِ بَیْتٍ یَکْفُلُونَهُ لَکُمْ.
یعنی میخواهید من شما را به خانوادهاي که باین کودك (موسی) شیر دهد راهنمائی کنم.
و از این مادّه است:
کفیل- یعنی عهدهدار- ضامن- متعهد چنانکه در آیه 91 سوره نحل میفرماید:
وَ قَدْ جَعَلْتُمُ اللَّهَ عَلَیْکُمْ کَفِیلًا إِنَّ اللَّهَ یَعْلَمُ ما تَفْعَلُونَ.
ص: 347
[سوره آلعمران ( 3): آیه 38 ] .... ص : 347
اشاره
( هُنالِکَ دَعا زَکَرِیَّا رَبَّهُ قالَ رَبِّ هَبْ لِی مِنْ لَدُنْکَ ذُرِّیَّۀً طَیِّبَۀً إِنَّکَ سَمِیعُ الدُّعاءِ ( 38
ترجمه و شرح .... ص : 347
وقتی که زکریا چنین منظره و میوههاي تازه را در غیر فصلش در کنار محراب عبادت حضرت مریم مشاهده نمود و بتقرب او نزد
پروردگار آگاهی یافت با اینکه میدانست که او پیر سالخورده و زنش ناز است ولی رغبت و میل فطري در جان زکریا براي داشتن
چنین فرزندي بیدار شد و از خداوند متعال درخواست فرزندي نمود که پیشواي جامعه توحید و سرپرست امور دینی آنان باشد
چنانکه میفرماید:
صفحه 164 از 222
آنگاه که این کرامت در نظر زکریا بسیار بزرگ و با ارزش جلوهگر شد دست بدعا برداشت و گفت:
پروردگارا مرا هم از ناحیه خود فرزند پاکیزهاي از خزانه غیب خود و بدست قدرت بدون وسائط و وسائل عادي عطا فرما که از نظر
کرامت و قرب ص: 348
نزد تو مانند مریم بوده باشد که تو دعا و درخواست بندگانت را میشنوي و اجابت میفرمائی.
(38)
ترجمه و شرح [منظوم .... ص : 348
چون زکریا دید اندر انحصار آن خلاف عادت آنجا آشکار
میوههاي صیفی اندر فصل دي از عنایات خدا در پیش وي
گفت یا رب ده بمن ذریّتی کو زمین بر خلق باشد آیتی
در جوانی ز او نشد فرزند و آل این ز خود میدید در پیري محال
چون ترا قدرت بهر کاري بود شاید از بخشی بناداري ولد
تو نیوشنده دعائیاي مجیب کن دعاي من اجابت عنقریب
(38)
ار العرفان فی تفسیر القرآن، ج 5، ص: 349
بحثی از نظر لغت و معنی .... ص : 349
قوله تعالی رَبِّ هَبْ لِی.
هبۀ- یعنی بخشش- عطا- و آن عبارت از این است که کسی چیزي را بدون بهاء و عوض ملک دیگري نماید صاحب مفردات در
تعریف هبۀ مینویسد:
الهبۀ ان تجعل ملکک لغیرك بغیر عوض.
چنانکه خداوند متعال در آیه 39 سوره ابراهیم میفرماید:
الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي وَهَبَ لِی عَلَی الْکِبَرِ إِسْماعِیلَ وَ إِسْحاقَ و در آیات الهی بر دو معنی بکار برده شده است:
1) بمعنی بخشش چنانکه در این آیه مبارکه میفرماید: )
یعنی پروردگارا از لطف خود فرزند صالحی بمن عطا فرما. «1» فَهَبْ لِی مِنْ لَدُنْکَ وَلِیا
2) بمعنی قرار دادن چنانکه میفرماید: )
«2» وَ الَّذِینَ یَقُولُونَ رَبَّنا هَبْ لَنا مِنْ أَزْواجِنا وَ ذُرِّیَّاتِنا قُرَّةَ أَعْیُنٍ
__________________________________________________
1) آیه 5 سوره مریم. )
2) آیه 74 سوره فرقان. )
ص: 350
صفحه 165 از 222
و جمع هبۀ هبات است.
و از این ماده است موهب و موهبه مصدر میمی بمعنی بخشایش و جمعش مواهب است.
وهّاب- یعنی بسیار بخشنده و بطوریکه لسان العرب و مقاییس اللغۀ نوشته است این ماده بیست و پنج بار بصورت ماضی و مضارع و
امر در ضمن آیات قرآن بکار برده شده است.
ص: 351
[سوره آلعمران ( 3): آیه 39 ] .... ص : 351
اشاره
( فَنادَتْهُ الْمَلائِکَۀُ وَ هُوَ قائِمٌ یُصَلِّی فِی الْمِحْرابِ أَنَّ اللَّهَ یُبَشِّرُكَ بِیَحْیی مُصَدِّقاً بِکَلِمَۀٍ مِنَ اللَّهِ وَ سَیِّداً وَ حَصُوراً وَ نَبِیا مِنَ الصَّالِحِینَ ( 39
ترجمه و شرح .... ص : 351
بالاخره دعاي حضرت زکریا که با قلب پاك بخدا توسل جسته بود و سرگرم مناجات و اظهار حاجت بود و چنین حاجت مهمی را
درخواست مینمود پذیرفته شد و زکریا بوسیله جبرئیل بفرزند پسري که اسم او از پیش معین شده بود مژده داده شد و بوي القاء
نمود که این فرزند تو به کلمه خدا و حضرت مسیح ایمان میآورد و او را با ایمان خود تقویت نموده و کمک میکند و از جمله
اوصیاء وي میباشد و همچنین براي او نوشته شده که خواجه والا مقامی بوده و در خودداري از شهوات بسیار کوشا و پیامبري از
شایستگان خواهد بود چنانکه میفرماید:
هنگامیکه زکریا در محراب عبادت و دعا ایستاده بود و توجه بحق داشت فرشتگان یعنی جبرئیل (که بخاطر تشریف بهیئت جمع
گفته شده) او را صدا زده و گفتند اي زکریا خدا ترا به پسري که اسمش یحیی است مژده میدهد و أنوار العرفان فی تفسیر القرآن،
ج 5، ص: 352
او اول کسی است که به کلمه خدا یعنی عیسی علیه السّلام ایمان آورده و نبوت او را تصدیق میکند و در اثر فضائل اخلاقی رهبر
جامعه توحید میباشد و از هوسهاي سرکش برکنار بوده و از شهوت و ملاحی خودداري میکند و یا بقول بعضی از مفسرین وي بر
اثر شرائط خاص زندگی و اجبار بسفرهاي متعدد بخاطر تبلیغ دین مجرد زیسته و ازدواج نمیکند و بهیچ وجه آلوده بگناه نمیگردد
و از زمره انبیاء و از جمله بندگان شایسته خدا است.
یا بقولی او پیامبري است از نسل شایستگان یا در دنیا پیامبر و در آخرت از جمله صالحین است یعنی دعاي تو علاوه بر اینکه در
تولد فرزندي باجابت رسیده در باره صفات پسندیده او نیز پذیرفته شده است.
و ضمنا جمله مُصَدِّقاً بِکَلِمَۀٍ مِنَ اللَّهِ متضمن اشاراتی است از قبیل خلقت عیسی علیه السّلام و رسالت وي و اینکه او صاحب دین و
کتاب آسمانی است و خلقت او بطور خارق العاده خواهد بود و از اوان نوزادي برسالت برانگیخته خواهد شد زیرا او کلمه و
نشانهاي از قدرت خداوند متعال معرفی شده است.
(39)
ص: 353
صفحه 166 از 222
ترجمه و شرح [منظوم .... ص : 352
پس ندا کردند او را در نماز مر ملائک بعد از آن عرض و نیاز
کز خدا بادت بشارت بر ولد کوست یحیی مصدق بارشد
مر مصدق بر کلامی از خدا سید و محصور از رجس و خطا
بر کلم یعنی مصدق بر مسیح مینشد صادر ز وي وقتی قبیح
در کلمه نکته مخفی است بکر عارفان دانند اهل ذکر و فکر
وان منافی نیست با وجه مسیح سرّ توحید است و تحقیق ملیح
انبیاء بودند زان آگه تمام همچنین یحیاي با فکر و مقام
کو پیامبر بود و هم از صالحین حق ستود او را بقرآن اینچنین
ذوق معنی هیچت ار باشد بهم رو به پیري جو توسل آن بفهم
(39)
ص: 354
بحثی از نظر لغت و معنی .... ص : 354
قوله تعالی وَ سَیِّداً وَ حَصُوراً.
حصور- کسیکه از زن گرفتن امتناع ورزد و گرد شهوت نگردد.
در شریعت ما این صفت تعریف و مدح ندارد ولی در شریعت آنها مدح بوده است و بنا بقولی حصور کسی است که از لهو و
بیهوده اجتناب کند نه از زن و این صفت در شریعت ما نیز ممدوح است.
و کلمه حصر در آیات الهی به سه معنی بکار برده شده است:
1) بمعنی تنگی چنانکه خداوند متعال در آیه 90 سوره نساء میفرماید: )
أَوْ جاؤُکُمْ حَصِرَتْ صُدُورُهُمْ یعنی یا بر شما آمدند که سینههایشان از ادامه جنگ تنگ شده بود.
2) بمعنی حبس کردن چنانکه در آیه 8 سوره اسراء میفرماید: )
وَ جَعَلْنا جَهَنَّمَ لِلْکافِرِینَ حَصِیراً یعنی ما دوزخ را براي کافرین محبس و زندان قرار دادیم.
3) بمعنی کسیکه در او شهوتی به زنان نباشد چنانکه در آیه مورد بحث میفرماید: )
وَ سَیِّداً وَ حَصُوراً.
و از این ماده است:
حصیر- بمعنی تنگ گرفتن و منع و حبس چنانکه در آیه 8 سوره اسراء مذکور شد و حصر و احصار چنانکه راغب میگوید بمعنی
منع از طریق بیت (کعبه) است.
ص: 355
[سوره آلعمران ( 3): آیه 40 ] .... ص : 355
صفحه 167 از 222
اشاره
( قالَ رَبِّ أَنَّی یَکُونُ لِی غُلامٌ وَ قَدْ بَلَغَنِیَ الْکِبَرُ وَ امْرَأَتِی عاقِرٌ قالَ کَذلِکَ اللَّهُ یَفْعَلُ ما یَشاءُ ( 40
ترجمه و شرح .... ص : 355
زکریا مجددا بعالم واقعیات که آرزوي شدید او را از آن دور کرده بود بازگشت و از شنیدن مژده تولد یحیی در شگفت شد زیرا او
ملاحظه کرد که از نظر طبیعت بشري هیچگونه اقتضائی در وجود او نسبت بچنین عملی نیست و علاوه همسر او نیز در دوره جوانی
با اینکه رشد بدنی داشته عقیم بوده تا چه رسد بدوره پیري که اصلا اقتضائی در وجود او نیست لذا فرزنددار شدن خود را بسیار
بعید دانسته و به پیشگاه خدا عرض کرد:
پروردگارا چگونه و از کجا فرزندي براي من بوجود خواهد آمد و حال آنکه پیري بسراغ من آمده و غبار اندوه و ناتوانی بر چهرهام
نشسته است و همسرم نیز سترون و نازا است.
البته پرسش زکریا از نظر یأس و ناامیدي بود و هیچگونه شک و تزلزلی نداشت که مژده پروردگار بمنظور اجابت دعاي اوست و
بطور حتم واقع خواهد بود لیکن او میخواست بداند که از یک زن نازا چگونه فرزندي متولد خواهد أنوار العرفان فی تفسیر
القرآن، ج 5، ص: 356
شد آیا تغییراتی در وجود او پیدا خواهد شد آیا مانند زنان جوان عادت ماهانه خواهد دید یا بطرز دیگر آماده پرورش فرزند خواهد
بود.
و یا بقول بعضی از مفسرین میخواست که ایمان او مانند حضرت ابراهیم که بمعاد ایمان داشت و تقاضاي احیاء اموات میکرد
بمرحله شهود برسد لذا جبرئیل امین به زکریا پاسخ داد اینگونه، خداوند هر کاري را بخواهد و لو بر غیر سنت طبیعی هم بوده باشد
انجام میدهد چنانکه در باره زن عمران انجام داد و آنچه زکریا از قصور نیروي خویش و همسرش یاد میکند در صورتی است که
مژده بر اساس جریان طبیعی انجام گرفته باشد لیکن این مورد از مواردي است که بدون وسیله طبیعی انجام خواهد گرفت.
(40)
ترجمه و شرح [منظوم .... ص : 356
گفت یا رب من کبیرم زن عقیم نیست امّیدم بفرزند اي کریم
گفت این از یفعل اللّه ما یشاء بر تو آید تا بر آن یابی رجاء
(40)
ص: 357
بحثی از نظر لغت و معنی .... ص : 357
قوله تعالی وَ امْرَأَتِی عاقِرٌ.
صفحه 168 از 222
عقر- یعنی بریدن چنانکه میگویند عقر الکلب و الفرس و الابل اي قطع قوائمها بالسیف و در قرآن مجید نیز در آیه 157 سوره شعراء
فرموده است:
فَعَقَرُوها فَأَصْبَحُوا نادِمِینَ یعنی قوم صالح ناقه را پی کردند و از کار خود پشیمان شدند و از این ماده است:
عاقر- یعنی زن نازا و مرد عقیم ولی این کلمه در قرآن فقط در زن نازا بکار رفته و کلّا سه بار و همه در باره زن زکریا میباشد
چنانکه در آیه 8 سوره مریم میفرماید:
قالَ رَبِّ أَنَّی یَکُ ونُ لِی غُلامٌ وَ کانَتِ امْرَأَتِی عاقِراً و به خمر هم که عقار بضم اول گفته میشود بخاطر آن است که عقل را نازا
میگرداند و اما عقار بکسر اول بمعنی مال و ثروت غیر منقول میشود مانند ملک و زمین.
ص: 358
[سوره آلعمران ( 3): آیه 41 ] .... ص : 358
اشاره
( قالَ رَبِّ اجْعَلْ لِی آیَۀً قالَ آیَتُکَ أَلَّا تُکَلِّمَ النَّاسَ ثَلاثَۀَ أَیَّامٍ إِلَّا رَمْزاً وَ اذْکُرْ رَبَّکَ کَثِیراً وَ سَبِّحْ بِالْعَشِیِّ وَ الْإِبْکارِ ( 41
ترجمه و شرح .... ص : 358
زکریا از کثرت علاقهاي که بعملی شدن این مژدهها که بوسیله جبرئیل امین بقلب او القاء شده بود داشت از خداوند متعال تقاضاي
نشانهاي میکند که مایه اطمینان خاطرش بوده و التهاب او را فرو نشاند.
البته زکریا در باره وعدههاي خدا شکی نداشت ولی میخواست دلش مالامال از اطمینان گشته و قلبش با علامت محسوس آرام
گیرد لذا گفت:
خدایا براي اینکه من حمل عیالم را بدانم و بشکرانه مرحمت تو بپردازم نشانهاي براي من قرار بده خدا در پاسخ وي گفت:
نشانه تو این است که سه روز جز با اشاره نمیتوانی با مردم سخن بگوئی و بدون هیچ عامل طبیعی زبان تو از کار میافتد ولی در
موقع ذکر خدا زبانت باز میگردد تا معلوم گردد خدائی که زبان بسته را در موقع ذکر باز میکند قادر است از رحم بسته نیز
فرزندي بوجود آورد و در این مدت بشکرانه این نعمت بزرگ پروردگار خویش را از زوال تا غروب و از فجر تا زوال تسبیح بنما.
(41)
ص: 359
ترجمه و شرح [منظوم .... ص : 359
گفت یا رب آیتی خواهم بر آن کان مرا باشد بفرزندي نشان
گفت آیۀ آنکه لب بندي سه روز از تکلّم جز بایماء و رموز
یاد کن پروردگارت را زیاد شو مسبّح در عشا و بامداد
صفحه 169 از 222
تا که باشد عقل فعّالت دلیل از ره اعجاز یعنی جبرئیل
قوه روحانی از صوم و حضور یافت قوت پس ملک یابد ظهور
بود زان یحیی باوصاف ملک کز ملک بود انعقادش بی ز شک
از نتاج عقل و استکمال روح آمد از یحیی حیاتش را فتوح
پی مگر بردند از این ارباب دل بعد مردن بر حیاتی مستقل
(41)
ص: 360
بحثی از نظر لغت و معنی .... ص : 360
قوله تعالی إِلَّا رَمْزاً:
رمز- اشاره با لب و دهان و صداي آرام و اشاره با ابرو است و لذا هر سخنی که مثل اشاره باشد به رمز تعبیر شده است چنانکه
شکایت به غمز تعبیر میشود.
مجمع نوشته رمز اشاره با لب است و گاهی در اشاره با ابرو و چشم و دست هم بکار برده میشود جمعش رموز است.
ص: 361
توضیحات .... ص : 361
1) آیه مبارکه إِنِّی نَذَرْتُ لَکَ ما فِی بَطْنِی مُحَرَّراً دلالت دارد بر اینکه این سخن در حالی از زوجه عمران صادر گشته که او حامله )
بوده و حملش نیز از عمران بوده است و دلالت دارد بر اینکه در آن موقع عمران در حال حیات نبوده زیرا گر عمران در قید حیات
بود زوجهاش چنین استقلال را نداشت که بچه را آزاد نماید و منظور از این آزادي نه این است که او را از قید رقیّت و بندگی آزاد
کنند بلکه منظور آزاد نمودن فرزند است از قید ولایت و سرپرستی خودشان و وارد کردن اوست در تحت ولایت خداوندي و
مخصوص نمودن آن است به پرستش خداوند و خدمت در کنائس و پرستشگاهها و دیگر حق ندارند آن بچه را در منافع خودشان
وادار بکار نمایند تا زمان بلوغش و پس از بلوغ خود بچه مختار بود در اینکه بکار خودش ادامه دهد و یا بکاریکه دلخواهش باشد
مشغول گردد.
و از کلمه محرّرا استفاده میشود که زوجه عمران بطور قطع و یقین بچه شکمش را پسر میدانسته زیرا این عهد در باره فرزند پسر نافذ
بوده و زنان در اثر عادت ماهانه چند روزي براي عبادت و خدمت در کنیسه شایسته نیستند.
و این علم او از جهتی منتهی بوحی بود نه از قرائن حدسیّهاي که بذهن زنان بوسیله تجربه و امثال آن میرسد زیرا خداوند متعال علم
ما فی الأرحام را مخصوص خود قرار داده است.
و از آیه استفاده میشود که عمران پیامبر بوده که بوسیله وحی باو مژده ص: 362
داده شده بود که چنین فرزندي به وي موهبت خواهد شد و همچنین استفاده میشود که در شریعت تورات جایز بوده که پدر و مادر
پسر خویش را از قید ولایت و سرپرستی آزاد نموده و او را براي عبادت خداوند عالم و خدمت در کنیسه اختصاص دهند و کودك
را به کنیسه بسپارند لیکن پس از رسیدن به سنین بلوغ و رشد فرزند مختار بود که حریّت و آزادي را برگزیند یا از کنیسه بیرون
آمده و بکار دنیوي مشغول باشد.
صفحه 170 از 222
2) مفسرین در ذیل جمله: )
و لیس الذّکر کالانثی نوشتهاند که به حنّه الهام شد که گر چه تو میپنداشتی که فرزند تو پسر است و اقدام بنذر نمودي ولی
آفریدگار بهتر میداند که اگر فرزند تو دختر باشد براي آن منظوریکه ما داریم مناسب بود و پسر براي تأمین آن مصلحت مورد
ندارد و عظائم و عجائبی که از این موضوع ظهور مییابد خدا داناتر است.
از این الهام نیز براي حنه روشن شد که فرزندي که بعمران وحی شده بود از نسل این دختر خواهد بود.
لذا از نظر اینکه اساس سعادت بشر در تبرّي از شیطان است براي تأمین این منظور حنّه با جمله اعیذ بک و ذرّیتها من الشّیطان الرجیم
در باره مریم و فرزندانش دعا نموده و عصمت آنان را درخواست نمود.
3) بعضی از مفسرین در ذیل جمله و کفّلها زکریّا نوشتهاند: )
وقتی مریم از مادر متولد شد مادرش او را در خرقهاي پیچید و به بیت المقدس فرستاد در آن موقع رئیس احبار حضرت زکریا بود
گفت من بر تکفل او سزاوارترم زیرا من شوهر خاله او هستم سپس قرعه زدند و بنام زکریا آمد لذا کفالت حضرت مریم را بعهده
زکریا گذاشتند و هر وقت زکریا داخل بیت المقدس ص: 363
میشد مریم را در محراب عبادت مشاهده میکرد و میدید مائدهاي پیش او حاضر است و چون زکریا متکفل او بود لذا تعجب میکرد
که این غذا از کجا به مریم میآید این بود که سؤال کرد یا مریم انّی لک هذا قالت هو من عند اللّه یعنی از بهشت آمده زیرا خداوند
هر که را بخواهد و مشیّتش تعلّق بگیرد بیاندازه و بدون محاسبه و من حیث لا یحتسب باو روزي میدهد و این از فضل پروردگار
است.
وقتی که زکریا در باره مریم چنین منظره و نعمتهائی را مشاهده نمود و بتقرب وي پیش پروردگار آگاه شد بمقام مریم غبطه خورده
و با حالت افسرده در مقام اظهار حاجت برآمده و عرض کرد خدایا بمن فرزند شایستهاي عنایت فرما که پیشواي جامعه توحید و
سرپرست امور دین آنان باشد با اینکه من بسنّ کهولت رسیدهام و همسرم نیز عقیم است و لکن تو قدرت داري بر خلاف عادت و
طبیعت نیز فرزندي بمن عنایت فرمائی و شاید کلمه من لدنک نیز باین موضوع اشاره شده باشد و میدانم که تو دعا را میشنوي و
اجابت میفرمائی.
چیزي نگذشت که دعاي وي باجابت رسید و هنگامیکه در محراب مشغول عبادت بود فرشتگان او را صدا زدند و مژده دادند که
خدا بزودي پسري بنام یحیی بتو عنایت خواهد فرمود که خود را از هوي و هوس و از آلودگیهاي به دنیا نگه میدارد و چون مژده و
بشارت در مورد نعمت و امور خیر است لذا آیه دلالت دارد بر اینکه فرزند صالح از نعمتهاي الهی است.
هنگامیکه زکریا نداي ملک را مبنی بر مژده ولادت پسر شنید از روي استفهام و تعجب باین امر غیر طبیعی گفت از کجا براي من
پسري بوجود خواهد آمد و حال آنکه من پیرم و زنم هم نازاست خداوند پاسخ دادند خدا اگر بخواهد بر خلاف سنّت طبیعی نیز
فرزند میدهد چنانکه در باره زن عمران هم انجام داد. ص: 364
ممکن است بگویند:
با اینکه زکریا خودش دعا کرده بود ملائکه نیز باو مژده داده بودند این پرسش مناسبتی ندارد جواب دادهاند:
ممکن است سؤال زکریا از کیفیت پیدایش پسر بوده که آیا آنها بحالت جوانی برمیگردند یا از عیال دیگري که جوان و ولود
باشد پیدا میشود.
یا از فرط خوشحالی این سؤال را کرده باشد مثل اینکه بکسی مژده سلطنت بدهند میگوید من کجا و سلطنت کجا و این مقام بچه
نحوي بمن خواهد رسید با اینکه خودش این مقام را تقاضا کرده باشد.
لذا هیچگونه شک و تزلزلی در خاطر زکریا رخ نداده بود که مژده از جانب پروردگار و بمنظور اجابت خواسته اوست و بطور حتم
صفحه 171 از 222
نیز واقع خواهد شد این است که در مقابل این موهبت عظمی دستور العملی خواست که بجا بیاورد جواب آمد وظیفه تو این است
که سه روز روزه صمت بگیري و بعبادت و اطاعت خدا مشغول باشی و چون سه روز زبان او بیآنکه آفتی پیدا کند از گفتار با
مردم بازماند مگر به هنگام تسبیح و ذکر خدا فهمید که غیر از خدا کسی نمیتواند او را از گفتار باز دارد و خدائی که زبان بسته را
به هنگام ذکرش میگشاید میتواند از رحم بسته و عقیم هم فرزند با ایمانی بوجود آورد.
اگر کسی بگوید که بسته شدن زبان با وظیفه تبلیغ که پیامبران دارند سازگار نیست جواب گفته میشود که اولا با ایماء و اشاره این
وظیفه را انجام میداد و ثانیا با تلاوت آیات پروردگار که ذکر خدا محسوب میشد مطالب را بمردم تفهیم میکرد و ثالثا غایب بودن
پیامبري از قوم خود و مشغول بودن وي در این مدت کوتاه منافاتی با نبوت و وظیفه تبلیغی او ندارد.
ص: 365
روایات .... ص : 365
1) در مجمع و برهان از حضرت امام جعفر صادق علیه السّلام روایت کردهاند که آن حضرت فرمود: )
خداوند بعمران وحی کرد پروردگارت بتو فرزندي عنایت میفرماید که کور را شفا و کر را شنوا و مرده را زنده میکند و پیغمبر براي
بنی اسرائیل میباشد عمران این مژده را براي زن خود بیان نمود و او توهم کرد که این بچه که در رحم دارد همان بچه است لذا نذر
کرد که او را محرّر قرار بدهد.
2) در تفسیر عیاشی از امام جعفر صادق علیه السّلام روایت شده فرمود: )
وقتی که زکریا از خداوند درخواست فرزند نمود فرشتهاي او را ندا داد آنگاه زکریا خواست بداند که آیا ندا از جانب پروردگار
است پس وحی فرمود که نشانه آن است که سه روز از گفتار باز خواهی ماند و هنگامیکه زبان او از گفتگوي با مردم باز ایستاد
فهمید که جز خدا کسی نمیتواند زبان او را از گفتار باز دارد و مفاد آیه رَبِّ اجْعَلْ لِی آیۀ این است.
3) در تفسیر عیاشی از امام محمّد باقر علیه السّلام روایت کرده که زکریا شوهر خواهر مریم بوده ولی در بعضی از روایات آمده )
که زکریا پسر خاله مریم بود و از تفاسیر عامه نیز اینطور معلوم میشود چنانکه قاضی ناصر الدین بیضاوي در باب کفالت مریم
مینویسد:
و قال زکریّا انا احقّ بها عندي خالتها: ص: 366
4) در کتاب کافی از امام جعفر صادق علیه السّلام روایت شده که آن حضرت فرمود: )
هیچ قلبی نیست مگر آنکه برایش دو گوش است بر یکی ملک مرشدي نشسته و بر دیگري شیطان مفتّنی قرار گرفته شیطان او را
بمعاصی دستور میدهد و ملک او را باز میدارد این همان است که خداوند در قرآن فرموده:
ما یَلْفِظُ مِنْ قَوْلٍ إِلَّا لَدَیْهِ رَقِیبٌ عَتِیدٌ ... عَنِ الْیَمِینِ وَ عَنِ الشِّمالِ قَعِیدٌ:
5) طبرسی بسند خود از امام رضا علیه السّلام روایت کرده که فرمود: )
روزي یحیی در طفولیت با اطفال ملاقات نموده و باو گفتند بیا با ما بازي کن فرمود خدا ما را براي بازي کردن خلق نکرده است.
6) در کافی بسند خود از امام محمّد باقر علیه السّلام روایت کرده که آن حضرت فرمود: )
زکریا وفات نمود و یحیی کتاب و حکمت را از او بارث برد در حالیکه طفل خردسال بود چنانکه میفرماید:
وَ آتَیْناهُ الْحُکْمَ صَبِیا:
ص: 367
صفحه 172 از 222
تجزیه و ترکیب .... ص : 367
قوله تعالی إِذْ قالَتِ:
.« اذکر فی زمان قالت امرأة عمران » اذ اذ زمانیه و متعلق بفعل محذوف است یعنی
نذر- به سکون ذال مصدر چنانکه نذر بضم نون و سکون ذال نیز مصدر و بمعنی انذار است و خداوند در آیه 6 سوره مرسلات
میفرماید:
فَالْمُلْقِیاتِ ذِکْراً عُذْراً أَوْ نُذْراً و جمعش نذور است چنانکه در آیه 29 سوره حج میفرماید: وَ لْیُوفُوا نُذُورَهُمْ.
و بعضی از لغویین گفتهاند:
نذر- بضم اول و دوم نیز مصدر و بمعنی انذار است لیکن اقرب الموارد آن را مصدر غیر قیاسی دانسته و مجمع آن را اسم مصدر
میداند که در مقام مصدر واقع میشود ولی کلمه نذر بیشتر جمع ندیر آمده است چنانکه میفرماید:
هذا نَذِیرٌ مِنَ النُّذُرِ الْأُولی آیه 56 سوره نجم.
کلمه محرّرا اسم مفعول از باب تفعیل است و بمعنی خدمتگذار معبد و آزاد میباشد و از لحاظ ترکیب حال است از ما موصوله.
تعبیر ما فی بطنی بجاي من فی بطنی نشانگر آن است که بصورت فردي از بشر نبوده بلکه بصورت جنین و جزء بدن مادر بوده
است.
، جمله إِنَّکَ أَنْتَ السَّمِیعُ الْعَلِیمُ با نون تأکید و جمله اسمیۀ و تکرر خطاب ذکر گردیده است. أنوار العرفان فی تفسیر القرآن، ج 5
ص: 368
الف لام در و لیس الذکر کالانثی الف لام عهد ذهنی و ذکر است یعنی همان پسري که در آیه قبل گفته شد که مادر مریم در
انتظارش بود.
کلمه وضع در جمله وضعتها مقابل رفع بمعنی گذاردن- حقارت فروتنی و تواضع از لغت اضداد است که اگر با علی متعدّي شود
بمعنی گذاردن است چنانکه گفته میشود:
وضعته علی الارض و اگر با عن متعدي شود بمعنی برداشتن است چنانکه گفته میشود:
وضعته عن الارض:
در جمله قالت رب کلمه ربّ اضافه بیاء متکلم است یعنی پروردگار من.
جمله و اللّه اعلم بما وضعت جمله مستأنفه است نه مقول قول مادر مریم چنانکه جمله بعد هم ظاهرا مستأنفه است.
ضمیرها در وضعتها کنایه از ما فی بطنی و یا کنایه از معلومی است که از کلام فهمیده میشود.
و کلمه مریم در جمله انی سمّیتها مریم لغت عبرانی یا سریانی است مانند اسامی ابراهیم و اسماعیل و امثال اینها و بنظر بعضی عربی
است و میم زائد است بر وزن مفعل از ماده رام بمعنی برح میباشد.
و دو جمله و اللّه اعلم بما وضعت و لیس الذّکر کالانثی دو جمله معترضه اي است که هیچیک گفته زوجه عمران نمیباشد بلکه هر
دو گفته خداوند متعال است ولی اکثر مفسرین جمله و لیس الذکر کالأنثی را تتمّه سخن زوجه عمران محسوب داشتهاند و در مقدم
آوردن الذکر بر الانثی توجیهاتی دادهاند که مورد قبول برخی از مفسرین نمیباشد و بعضی از مفسرین نیز گفتهاند أنوار العرفان فی
تفسیر القرآن، ج 5، ص: 369
جمله وضعت که بصورت متکلّم وحده خوانده شده گفتار زن عمران است که خویشتن را با این گفتار تسلّی داده یعنی با اینکه من
دختر زائیدهام خدا بسرّیکه در این مولود من است داناتر است.
صفحه 173 از 222
تفسیر المیزان مینویسد:
کلمه قبول وقتی با حسن مقید شود بمعنی تقبل میباشد یعنی فتقبّلها ربّها تقبّلا و علت اینکه تقبل را بصورت قبول حسن تحلیل نموده
آن است که در این تحلیل یک نوع تشریف و احترام آشکاري وجود دارد.
از ذکر کلمه رزقا بصورت نکره استفاده میشود که زکریا بر خلاف اقتضاء فصول میوههاي گوناگون در نزد مریم مشاهده میکرد.
و از ذکر جمله یا مریم انّی لک بدون حرف عطف استفاده میشود که این پرسش را زکریا فقط یکبار نموده و قانع شده است.
در جمله اللّه یرزق من یشاء بغیر حساب بعضی از مفسرین گفتهاند باحتمال قوي این جمله مقول قول مریم نیست بلکه جملهاي است
مستقل که خداوند آن را فرموده است.
کلمه هنا در آیه هنالک دعا اشاره به نزدیک و کلمه هنالک اشاره بدور و کلمه هناك اشاره به متوسط است و اصل این است که با
این کلمات بمکان اشاره شود لیکن گاهی هم بوسیله آنها بزمان اشاره میگردد.
کلمه لدن ظرف مکان و براي زمان هم استعمال میشود.
جمله و هو قائم حال است براي ضمیر کلمه نادته و جمله یصلّی صفت است براي کلمه قائم و مصدقا حال است براي یحیی.
حصورا- اقرب الموارد مینویسد که فعل جصر از باب ضرب یضرب و نصر ص: 370
ینصر بمعنی تنگ گرفتن و منع و حبس است و مصدرش حصر بر وزن فلس میباشد و از باب علم یعلم بمعنی تنگ شدن است و
مصدر آن حصر بر وزن فرس آمده است.
و جمله بلغنی الکبر و همچنین جمله و امرأتی عاقر حالند براي فاعل قال ربّ انّی یکون لی ولد. کلمه کذلک خبر است براي مبتداي
محذوف و تقدیرش چنین است که الامر کذلک دو کلمه رمزا و کثیرا قائم مقائم مفعول مطلقاند و تقدیرش چنین است.
.« الا کلاما رمزا و ذکرا کثیرا »
و استفهام در آیه أَنَّی یَکُ ونُ لِی غُلامٌ بنا بنوشته المیزان استفهام تعجّب است و براي استعلام حقیقت مطلب آورده شده نه اینکه
استفهام استبعاد بوده باشد.
در الّا رمزا بعضی از مفسرین معتقدند که این استثناء استثناء متصل است یعنی در این سه روز بهیچ وجه تکلم نکن مگر بطریق ایماء
و اشاره.
و بعضی استثناء منفصل گرفته و گفتهاند رمز داخل در کلام نیست یعنی در این سه روز حرف مزن لیکن مطالب خود را با رمز و
اشاره بفهمان.
ص: